
گوشههایی از روایت بازدید مقام معظم رهبری ازنمایشگاه کتاب تهران/بخش دوم
1397/02/21-19:41
این کتاب را پنجاه سال قبل خواندهام!
در غرفهی نشر نگاه آقا مثل همهجا با غرفهدار سلاموعلیک کردند. حرفهایی بینشان رد و بدل شد. غرفهدار خواست کتابی را به آقا بدهد. آقا لبخند زدند و گفتند: من این کتاب را ۵۰ سال پیش خواندم.
«چشمهایش» ِ بزرگ علوی را میگفتند.
«چشمهایش» نام رمانی است از بزرگ علوی که برای نخستین بار در سال ۱۳۳۱ شمسی منتشر شد.
کتابهای تازهای هست که ندیدم
آقا وارد نشر نی شدند. قبلش سرشان را بلند کردند و اسم ناشر را بالای غرفه دیدند و آرام زیر لب گفتند: بشنو از نی...
غرفهدارها سلام کردند. آقا جواب دادند و پرسیدند: «چی دارید؟» درست مثل مشتریهای دستبهنقد. منتظر جواب غرفهدار نماندند و خودشان بین کتابها مشغول شدند به یافتن جواب. وزیر کتابورقزدن آقا را تماشا میکرد.
آقا سری تکان دادند و گفتند: عقب ماندم من از کتاب! چیزهای تازهای هست که ندیدم.
صالحی گفت: کسی از شما جلوتر نیست.
حرف آقا جدای از اینکه جلو باشند یا عقب، حرف یک کتابخوان حرفهای است..