اعاده هويت فلسفه اسلامي در برابر فلسفه يوناني
1389/02/18-08:30
اسحاق طاهري نويسنده كتاب «نفس و قواي آن از ديدگاه ارسطو، ابن سينا و صدرالدين شيرازي» در نشست نقداين اثر، بخشي از انتقادات وارده از سوي منتقدان را پذيرفت و گفت: اصليترين هدف اين كتاب اعاده هويت فلسفه اسلامي در برابر فلسفه يوناني است، هدفي كه سبب شد تنها بخشي از زبان فلسفي ملاصدرا بازگو شده و به همين دليل ناقص به نظر برسد.
به گزارش ستاد خبري بيست و سومين نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران به نقل از ستاد خبری سراي اهل قلم، اين نشست با حضور علي اوجبي دبير نشست، دكتر اسحاق طاهري نويسنده، عبدالله صلواتي و بهناز دهكردي، كارشناسان فلسفه اسلامي در غرفه ديدار با برگزيدگان نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران برگزار شد.
در ابتدا اوجبي با اشاره مختصري به كتاب، به انتشار مباحثات اين نشست در كتاب ماه فلسفه و همچنين انتشار تمامي نشستهاي غرفه ديدار با برگزيدگان در قالب كتاب خبر داد.
در ادامه طاهري، نويسنده كتاب يكي از دلايل نگارش اين كتاب را رد ادعاي عدهاي از انديشمندان، مبني بر عدم وجود مفهومي با عنوان فلسفه اسلامي برشمرد و گفت: به اعتقاد آنها آنچه به عنوان فلسفه اسلامي مطرح ميشود برگرفته از فلسفه يونان بدون نوآوري است. در اين اثر به دنبال نماياندن تحولات اساسي ام كه توسط فيلسوفان اسلامي در فلسفه يونان اعمال شده است.
وي افزود: دو موضوع مهم در فلسفه «خدا» و «انسان» هستند. به همين دليل اين كتاب ميكوشد، نظر سه فيلسوف مورد بررسي را در اين باره نشان دهد. از دوران كارشناسي ارشد اين موضوع را پيگيري كردم و در زماني گردآوري و مهندسي اطلاعات انجام شد.
در ادامه اوجبي به طرح سوالي پرداخت مبني بر اين كه چرا در اين كتاب با وجود پرداختن به فلسفه اسلامي، نامي از سهروردي ذكر نشده است؟ طاهري در پاسخ گفت: پرداختن به فلسفه سهروردي سبب گسترده شدن پژوهش ميشد، امري كه ممكن بود به كمدقتي در تحقيق منجر شود. البته در مواردي كه نياز بود، از انديشههاي سهروردي سخن به ميان آمده است. در اين كتاب، فلسفه ابن سينا به عنوان پايهگذار مشاي اسلامي در نظر گرفته شد تا به اين ترتيب قدرت فلسفه اسلام نشان داده شود.
در ادامه عبدالله صلواتي به ذكر انتقاداتي از اين كتاب پرداخت و گفت: اين اثر در سه محور ارجاعات، عبارتپردازي و مباحث نظري دچار مشكل است. وي مثالهايي از صفحات كتاب ذكر كرد و گفت: در برخي موارد نقل قولها با منبع تطابق ندارند. در بسياري از موارد نيز ارجاعات ناقص يا اساسا نادرست اند.
در ادامه بهناز دهكردي به ارايه نظراتش درباره كتاب پرداخت و گفت: استناد نويسنده به فلسفه ابن سينا مبني بر اين كه هر چه روحاني باشد، حدوثاش قديم است، نادرست به نظر ميرسد، زيرا ابن سينا چنين نظري ندارد. به اعتقاد اين فيلسوف، نفس حيثيت تغييري دارد و با كامل شدن مزاج كامل ميشود.
طاهري در پاسخ به انتقاد دهكردي گفت: نظر ابن سينا اين گونه نيست، زيرا وي معتقد به جوهري بودن نفس است، به باور ابن سينا تجرد براي نفس اصالت دارد. بحث قدمت اين است كه آيا موجودي هميشگي بوده است يا خير. سوال اين است كه روح يا نفس اگر از جمله مبدعات باشد، اگر هر تعبيري را براي آن در نظر بگيريم، قديم است و اگر از جمله مكونات محسوب شوند، حادث خواهند بود.
وي افزود: نفس هنگامي كه به بدن تعلق گرفت، نفس ناميده ميشود. عدهاي سوالي مطرح ميكنند مبني بر اين كه آيا نفس پيش از تعلق گرفتن به بدن وجود داشت يا خير كه اگر بگوييم وجود داشت، قدمت آن ثابت ميشود.
بيشترين انتقاد كارشناسان اين نشست به ناقص بودن زبان ملاصدرا مربوط بود، زيرا به اعتقاد آنان اين زبان تنها به اندازهاي مطرح شد كه در تطبيق با نظرات ابن سينا باشد، در حالي كه تفاوت نظرات اين دو فيلسوف در برخي موارد بسيار مشهود است. به همين دليل نويسنده در پايان نشست از منظور كردن انتقادات در ويرايش بعدي كتاب خبر داد.